اسرار الهی :: وبسایت شخصی ندا خاوری

وبسایت شخصی ندا خاوری

وبسایت شخصی ندا خاوری

قدری صبور باش که
این نیز بگذرد
این روز های زرد و غم انگیز بگذرد
آری
بهار پشت زمین لانه کرده است
چیزی نمانده که پاییز بگذرد

محبـوب ترین ها
نظر شما عزیزان
بـه قلـم

اسرار الهی

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ

گروهی مرید جوان از پیر خود خواستند ، رمزی از رموز الهی
را به ایشان بیاموزدتا بتوانند در کالبد مرده ای حیات بدمند.
پیر مخالفت کردو گفت :
دانستن رموز کامل الهی برای شما زود هنگام است زیرا که
عقل و درایت لازم در بهره گیری درست و صواب از این دانش را ندارید.
چون مریدان بسیار اصرار ورزیدند، پیر به ناچار فقط رموز زنده کردن رابر
آنها گشود وبر رعایت احتیاط در به کار بستن این دانش ، تاکید فراوان کرد.
چند صباحی گذشت تا اینکه روزی در راهی چشم این مریدان
به جمعیتی افتاد که بر بالای توده ای استخوان پوسیده گرد آمده بودند.
ازدحام جمعیت وسوسه به جانشان انداخت تا علم خویش را به نمایش بگذارند.
پس تمامی رموز زنده کردن را که می دانستند به کار بستند و حیات را در استخوان ها دمیدند.
ناگاه استخوان ها جمع آمد و به گرگی درنده تبدیل شد وآن مریدان را از هم درید.



گل واژه های دوستای عزیز (۴)

  • منوره السادات نمائی مرتضائی
  • الله اعلم !
    و انا جاهل ...

    پاسخ:
    الله اعلم فی ما وقع.
    سلام وبتون بسیار زیبا بود.
    ممنون که به وبم سرزدی.
    لینک شدید دوست من
    پاسخ:
    سلام.ممنون.شما هم با افتخار لینک شدی.
    شاید اگر انسانیّت هم مارک دار بود
    خیلی از آدم ها به تن می کردند...
    سلام با تشکر فراوان بای
    پاسخ:
    سلام.
    ممنون.

    انتخاب با توست؛ می توانی بگویی :صبح بخیر خدا جون، یا بگویی :خدا بخیر کنه صبح شده!

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی