داستانک :: وبسایت شخصی ندا خاوری

وبسایت شخصی ندا خاوری

وبسایت شخصی ندا خاوری

قدری صبور باش که
این نیز بگذرد
این روز های زرد و غم انگیز بگذرد
آری
بهار پشت زمین لانه کرده است
چیزی نمانده که پاییز بگذرد

محبـوب ترین ها
نظر شما عزیزان
بـه قلـم

داستانک

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۳۲ ب.ظ

روزى مردى با زن خود مشغول غذا خوردن بود و غذا مرغ بریان بود، سائلى بر درب خانه اظهار حاجت کرد، آن مرد او را محروم کرد و چیزى نداد، بعد از مدّتى روزگار بر او برگشت و ثروت و دارایى اش از بین رفت و زن را نیز طلاق داد. زن با مرد دیگرى ازدواج نمود. از اتفاقات عجیب آن که،

روزى آن زن با شوهر دوّم مشغول غذا خوردن و از جمله مرغ بریان بود که فقیرى بر درب خانه خوراک خواست. مرد گفت: مقدارى غذا و مرغ براى او ببر. وقتى زن غذا را به دست فقیر مى داد، دید گویا او را دیده است، دقّت کرد، سبحان الله، چه مى بینم! همان شوهر اوّلش بود که به این روز افتاده بود. گریه اش گرفت و برگشت.

شوهر سبب گریه را پرسید پاسخ داد: شوهر اوّل من بود، یک روز با او غذا مى خوردم گدایى آمد و او آن گدا را محروم کرد. مرد گفت: خدا گواه است آن سائل من بودم و چون تلخى ناامیدى را دیده ام نمى خواهم کسى از در خانه ام محروم برود.

امیرالمؤمنین(علیه السلام)مى فرماید:

اذا وصلت الیکم اطرافُ النعم، فلا تُنْفروا اقصاها بقلّة الشکر

هنگامى که رسیدن نعمت ها به شما شروع شد، با کمىِ شکرگزارى، کارى نکنید که به آخر نرسد و از شما سلب گردد.


 

 

  • ۹۲/۱۲/۱۹
  • ندا خاوری

خواندنی

گل واژه های دوستای عزیز (۹)

ممنون از این مطلب زیباتون. خیلی خوبه که همیشه دست بخشش داشته باشیم.شاید یه روز ما هم نیازمند دست بخشش دیگران شدیم.
پاسخ:
ایشاالا که همین طور باشه.


پیرمرد به منشی اش گفت: جمع کن ۱هفته بریم شمال،منشی به شوهرش گفت: ۱هفته باید بره ماموریت،شوهره به دوست دخترش گفت: ۱هفته خونشون کسی نیست،دوست دخترش به شاگرد خصوصیش گفت: ۱هفته میره مرخصی،شاگرده به بابابزرگش گفت: آقاجون۱ هفته تعطیلم میشه بریم شمال؟

پیرمرده زنگ زد قرارو کنسل کرد..!


کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد 
زنی در حال عبور او را دید .
او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: 
مواظب خودت باش 
کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ 
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم 

کودک گفت:می دانستم با او نسبت دارید.


من در برخی از امتحاناتم مردود شدم ،
اما دوستم تمام درسهایش را با موفقیت گذراند .
اکنون او یک مهندس در شرکت مایکروسافت است ، و من فقط ...
مالک مایکروسافت هستم ..
"بیل گیتس"
یک مثلی هست که میگه :

"هرکسی در کیسه اش زر بُوَد سخنش مقبول است گرچه خر بُوَد"

این تو جامعه ما خعلی کاربرد داره:|
پاسخ:
!!!!!!
  • معبر سایبری نسیمی از بهشت
  • سلام

    قشنگ بود

    ولی اموزنده تر بود تا قشنگ

    واقعا عجیب هست

    مرسی که سر زدید

    موفق باشید.

    پیشاپیش سال جدید رو هم تبریک عرض می کنم

    پاسخ:
    سلام.ممنون.
    سال نو برای شما هم پر از برکت باشه.
  • زهرا علی بخشی

  • گاهی گمان نمی کنی ولی می شود،

     گاهی نمی شود، نمی شود که نمی شود؛

    گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است،

    گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود؛

    گاهی گدای گدای گدایی و بخت با تو نیست،

    گاهی تمام شهر گدای تو می شود...
    پاسخ:
    بسیلر زیبا بود.ممنونم.
    ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻫﻨﺮ ﻧﭙﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻣﺴﺎﺋﻠﯿﺴﺖ ، ﮐﻪ ﺣﻞ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺳﻬﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ. ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﻟﺒﺮﻳﺰ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ.
    سلام.تقریبا شبیه همون داستان داوینچی بود که قبلا نوشته بودید.خیلی قابل تامل بود.
    پاسخ:
    ممنون از همراهیتون :)

    انتخاب با توست؛ می توانی بگویی :صبح بخیر خدا جون، یا بگویی :خدا بخیر کنه صبح شده!

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی