اسرار الهی
سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ
گروهی مرید جوان از پیر خود خواستند ، رمزی از رموز الهی
را به ایشان بیاموزدتا بتوانند در کالبد مرده ای حیات بدمند.
پیر مخالفت کردو گفت :
دانستن رموز کامل الهی برای شما زود هنگام است زیرا که
عقل و درایت لازم در بهره گیری درست و صواب از این دانش را ندارید.
چون مریدان بسیار اصرار ورزیدند، پیر به ناچار فقط رموز زنده کردن رابر
آنها گشود وبر رعایت احتیاط در به کار بستن این دانش ، تاکید فراوان کرد.
چند صباحی گذشت تا اینکه روزی در راهی چشم این مریدان
به جمعیتی افتاد که بر بالای توده ای استخوان پوسیده گرد آمده بودند.
ازدحام جمعیت وسوسه به جانشان انداخت تا علم خویش را به نمایش بگذارند.
پس تمامی رموز زنده کردن را که می دانستند به کار بستند و حیات را در استخوان ها دمیدند.
ناگاه استخوان ها جمع آمد و به گرگی درنده تبدیل شد وآن مریدان را از هم درید.