تــو خوشبختی :: وبسایت شخصی ندا خاوری

وبسایت شخصی ندا خاوری

وبسایت شخصی ندا خاوری

قدری صبور باش که
این نیز بگذرد
این روز های زرد و غم انگیز بگذرد
آری
بهار پشت زمین لانه کرده است
چیزی نمانده که پاییز بگذرد

محبـوب ترین ها
نظر شما عزیزان
بـه قلـم

تــو خوشبختی

دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ب.ظ



آیا سقفی بالای سرت هست؟


نانی برای خوردن، لباسی برای پوشیدن ،و ساعتی برای خوابیدن داری؟آری ،


نامی برای خوانده شدن ،کتابی برای آموختن و دانشی برای یاد دادن داری؟آری ،


بدنی سلامت برای برداشتن سبد یک پیر زن،


 سخنی برای شاد کردن یک کودک ،


دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟آری ،


 لحظه ای برای حس کردن ،


قلبی برای دوست داشتن و خدایی برای پرستیدن داری؟آری



پس خوشبختی... بسیار خوشبخـــــــ今日の新着です!(b^ー°)12月20日 のデコメ絵文字ــــــــت.






گل واژه های دوستای عزیز (۱۵)

سلام
با علایم ظهور آقا امام زمان (عج) آپم
سلام.اگه به فلسفه علاقه دارید من کتابای فلسفی که خوندم رو توی یک پست ویژه و اختصاصی خدمتتون عرضه کردم.لطفا تشریف بیارید و نظرتونو بفرمایید.منتظرما...[گل]
ادم مست باشه    اما پست نباشه
ادم سرکار باشه   اما سربار نباشه
ادم بیکار باشه   اما بی عار نباشه
ادم بی کس باشه   اما ناکس نباشه
ادم بی صفا باشه   اما بی وفا نباشه
ادم دلتنگ باشه   اما دل سنگ نباشه
خلاصه کنم       
ادم مرد نباشه   اما نمرد هم نباشه
غول چراغ جادو و آخرین آرزو
یک روزمسئول فروش، منشی دفتر و مدیرشرکت برای ناهار به سمت سلف سرویس قدم می زدند. ناگهان چراغ جادویی روی زمین پیداکرده، آن را لمس می کنندوغول چراغ ظاهرمی شود. غول میگه: من برای هرکدام ازشمایک آرزو رابرآورده میکنم...منشی می پره جلو ومیگه: « اول من، اول من!. من میخوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک وهیچ نگرانی وغمی ازدنیانداشته باشم. »... پوووف! منشی ناپدیدمیشه.

سپس مسئول فروش می پره جلو ومیگه: « حالا من ،حالا من!... من میخوام توی هاوایی کنارساحل لم بدم، یه ماساژورشخصی داشته باشم و یه منبع بی انتهای نوشیدنی خنک وتمام عمرم حال کنم. » ... پوووف! مسؤل فروش هم ناپدیدمیشه... سپس غول به مدیرمی گوید:حالانوبت توئه... مدیرمیگه: « من می خوام که اون دوتا هردوشون پس ازناهار توی شرکت باشن » ! نتیجه اخلاقی اینکه همیشه اجازه دهید اول رییس تان صحبت کند!
شمع 
مردی در بستر مرگ افتاده بود. همسرش را فراخواند تا نزدش بیاید و به او گفت: «دیگر زمان وداع ابدی من و تو فرارسیده است؛ پس بیا و برای آخرین بار به من مهر و وفاداری خود را ثابت کن...

چراکه در مسلک ما گفته شده مرد متاهل هنگام گذر از دروازه بهشت باید سوگند بخورد که تمام عمر کنار زنی والا زندگی کرده است. در کشوی میز من شمعی قرمز هست، این شمع متبرک است و آن را از کشیشی گرفته‌ام و برای همین ارزشی بسیار دارد. سوگند بخور تا زمانی که این شمع وجود دارد دوباره ازدواج نکنی.»

زن سوگند خورد و مرد مُرد. در مراسم تشییع جنازه مرد، زن بالای قبر ایستاده بود و پذیرای تسلیت اقوام بود و شمع قرمز روشنی در دست داشت و تا تمام شدن آن بالای سر قبر ایستاد!
کسی هرگز نمی داند ...
چه سازی می زند فردا 
چه می دانی تو از امروز ، 
چه می دانم من از فردا ... 
همین یک لحظه را دریاب ،
که فردا قصه اش فرداست ... !

آدمیزاد هرگز نمی داند که تا چه اندازه عاشق است، مگر زمانی که بکوشد که دیگر عاشق نباشد! گل

 

 

رکعت رکعت خمیدی و راست شدی
کوتاه و بلند بی‌کم و کاست شدی

اما تو بگو برای مخــــــلوق خدا

آنسان که خدایت از تو می‌خواست شدی؟
هوروش نوابی

سلام دوست من مطلب آموزنده و بجایی بود ممنون
پنج وارونه
ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ ؟
ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻛﻮﭼـﻜﻢ ﺍﯾـﻦ ﺭﺍ ﭘﺮﺳـﯿﺪ!
ﻣـــﻦ ﺑــــــــــــــﻩ ﺍﻭ ﺧــــﻨــﺪﯾـــــﺩﻡ .
ﻛــﻤـﯽ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻭ ﺣــﯿــﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﮔــﻔــﺖ :
ﺭﻭﯼ ﺩﯾــــــﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺧــــﺘــــــﺎﻥ ﺩﯾــــــــﺪﻡ
ﺑــــﺎﺯﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ! ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﯾـﺪﻡ
ﭘﺴﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﻨﻮ ﻣــــﯿﺪﺍﺩ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺮﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻃﻔﻠﻚ ﺗــﺮﺳﯿﺪ
ﺑﻐﻠﺶ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ ﻭﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ
ﺑــــــﻌــــــﺪﻫــــﺎ ﻭﻗــــﺘــﯽ ﻏــــﻢ
ﺳﻘـــﻒ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺧﻢ ﻛﺮﺩ
ﺑـﯽ ﮔــــﻤــــﺎﻥ ﻣﯽ ﻓﻬــــﻤﯽ
ﭘﻨﺞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ!...
سهراب سپهری
اجازه دهید این شعار همیشه مقابل روی شما باشد، اجازه دهید آنقدر عمیق وارد وجودتان شود که حتی بهنگام خواب به یاد داشته باشید که " این نیز بگذرد " .
تجربه به من آموخت که عشق آن نیست که به هم خیره شویم،
عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم.
پاسخ:
بسیار زیبا:)
تنها بنایی که هر چه بیشتر بلرزد محکمتر می شود دل آدمی ست...
دل هایشان راچه چیزی می لرزاند،آن را باید دیکته کرد،آن را به حساب دیگری می گذارند.
می گویند ...
زندگی باید کرد
گاه با تلخی راه،گاه با یک گل سرخ
"گاه با یک دل تنگ"
گاه باید روئید در میان باران
گاه باید خندید با غمی بی پایان
اگر خدایی نکرده سایه ات کج رفت برگرد!من هنوز پای حرف هایم ایستاده ام بیا.

انتخاب با توست؛ می توانی بگویی :صبح بخیر خدا جون، یا بگویی :خدا بخیر کنه صبح شده!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی